کوتاه اما زیبا .....
نوشته شده توسط : سمانه

 

ما همسایه اشکیم با دل تنگ !

گر لبی خنده کند یاد شما می افتیم

بگذار سرنشت هر راهی که می خواهد برود

ما راهمان جداست

بگذار این ابرها تا می توانند ببارند

ما چترمان خداست

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد

آنچه داشت زبیگانه تمنا می کرد

وعد وصل به فردا دهی میدانی

هر که امروز تو را دید به فردا نرسد

 آنقدر از زندگانی دلگیر وسردم که

روزی اگر بمیرم مرگ خود را جشن می گیرم

کاش می شد حرفی از (کاش میشد)هم نبود

هرچه بود احساس بود و عشق بود ویاس بود

تو گل سرخ منی تو گل یاسمنی تو چنان شبنم پاک

سحریتو بهاری نه بهاران از توست

 

شاه نشین قلب من تکیه گه خیال توست

اگر چه دورم از برت ولی دلم بیاد توست

گفته بودم چو بیایی غم دل با تو بگویم

چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی

شبی از سوز گفتم قلم را

                     بیا بنویس غم های دلم را

قلم گفتا برو بیمار عاشق

                     ندارم طاقت این بار غم را

اگر یاد گلی کردی نگاهی بر رخ خود کن

اگر یاد خزون کردی نگاهی جانب ما کن

تو به پاکی عقیقی،مثل دریاها عمیقی،مثل گریه

مرحم زخم ،مثل تنهایی رفیقی

در مرام ما نباشد وفاداری به دوست

جان دهم بهر رفیقی که وفاداری از اوست

ساده ترین کار جهان اینست که خود باشی

دشوارترین کار جهان اینست که کسی باشی که

دیگران می خواهند

 

 





:: بازدید از این مطلب : 661
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 19 خرداد 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: